صفحه اصلی اخبار
اخبار 5040
۲ دي ۱۳۹۳

نامی آسمانی که ذکر زبانی ناتوان از سخن شد

نامی آسمانی که ذکر زبانی ناتوان از سخن شد

زیباترین ذکری که امام رئوف هم به آن ذکر می‌گویند، نام منیر قمر بنی‌هاشم(ع) است که در تکرار نامی بلند، اذن سخن گفتن را به کودکی 4 ساله می‌بخشد.

کدخبر:93100234

منبع:خبرگزاری فارس

تاریخ:93/10/02

 

 

به گزارش خبرگزاری فارس از قروه، پس از سه سال، هنوز هم ذهن مردم این دیار به یاد دارد که وجود با جود شما، چگونه در سالروز شهادتتان، زبان فاطمه 4 ساله را به نام نامی عمویتان، حضرت ابالفضل(ع) گشود تا دیگر در میان هم سن و سال‌های خود به عنوان کرولال شناخته نشود.

آن روز که دل مادرش در جوار حرم شما شکست و از دختری حکایت کرد که از سریش‌آباد کردستان، به بارگاه شما شرف‌یاب شده بود تا از درگاه پر کرامتتان شفا بگیرد...

آن روز که کاروان عزم برگشت کرد و چشمان بارانی مادر فاطمه، از گند طلای شما دل نمی‌کند، منتظر اشاره‌ای از سوی شما بود تا با کبوتران حرم پر بگیرد و دلش را به زیارت بیاورد...

آن روز که فاطمه سر بر سینه پر تپش مارد نهاد و زبانش به نامی سخن گفت که مردم شهرش در روز تاسوعا، یک دل و یک زبان نام ایشان را صدا می‌کنند: « یا ابالفضل(ع)».

نمی‌دانم چه سری در این نام آسمانی است که شما ائمه اطهار نیز، هر گاه بر سر ارادتمندان خود منت می‌گذارید، از نام قمر بنی‌هاشم یاری می‌گیرید، ولی هر چه که هست، مطمئنم این راز سر به مهر، از آن عصری تجلی می‌گیرد که در پیچش عطر سیب، ناگاه بانویی قدخمیده سری شکسته را بر زانو گرفت و برایش مادری کرد تا ارباب ادب، مولایش حسین(ع) را به نام برادر بخواند.

فاطمه ابراهیمی را که امسال 7 ساله شده و می‌تواند با دوستانش به مدرسه برود همه می‌شناسند، دختری که سه سال قبل عازم مشهد امام رضا(ع) گردد و در آنجا شفا گرفت .

وی از بدو تولد از نعمت شنیدن و سخن گفتن محروم بوده و در طول این چهار سال نیز علی‌رغم مراجعات بسیار والدین این کودک  به متخصصین موفقیتی حاصل نشد.

پاسخی که پدر و مادر فاطمه در این 4 سال شنیده بودند این بود که  بر اساس آزمایش‌های ادیولوژیستی، فاطمه کم‌شنوایی عمیق دو گوش داشت و برای دریافت فرکانس‌های بالای یک کیلوهرتز نیز توصیه به کاشت حلزون شنوایی شده بود .

ولی مادر تنها تکرار یک نام را  برگزید، نامی که هفت آسمان در هشتمین قبله مسلمانی به آن ایمان دارند و از گنبد و گلدسته طلایی او اذن می‌گیرند، برای در آغوش گرفتن کبوتران حرمش نامی به وسعت:« یا امام رضا(ع)».

وی اینک فاطمه، سخن می‌گوید و سخن دیگران را می‌شنود،ولی چیزی که بیشتر از هر صدایی او را به وجد می‌آورد، صلوات خاصه ضامن آهوست که پیش از خبر سیما پخش می‌گردد، انگار گوش‌های این کودک الفتی عجیب با این نوا دارد که سرساعت خود را به تلوزیون می‌رساند تا نام آقایش را که تکراری لذت‌بخش است، با جان دلش بشنود.

 

من بودم و سکوت و حرم- صحن انقلاب/ تو بودی و نبود به جز من کبوتری

لکنت گرفت قامت من بعد دیدنت/ از هر طرف رسید شمیم معطری

از من عبور کردی و دردم زیاد شد/ گفتم عزیز فاطمه من را نمی بری؟

گفتی بلند شو به تماشای هر چه هست../دیدم کنار صحن نشسته ست مادری

فرمود: "در حریم منی یا علی بگو/ برخیز تا به گوشه افلاک بنگری"

قروه در شور و ماتم رضوی

امروز جای جای شهرستان قروه در سوگ و ماتم رضوی بود، دل‌های خسته عشاقانت چشم به راه صدای نقاره‌خانه، دل‌هایشان را از راهی دور دخیل ضریحت کرده‌اند تا ضمانت دل‌هایشان را بکنی  بارنی‌ترین سلام‌ها را از آسمان چشمانشان بسان کوتری بی‌قرار به آسمان مشهدت می‌فرستند تا در روزی که به نام توست، بر دل‌هایشان نظری کنی.

اگرچه نقاره‌خانه‌ات فرسنگ‌ها دور از مردم این شهر است، ولی امروز دل هر عاشقی برایتان نقاره عاشقی می‌نواخت و زائر راهتان شده بود، گوش جان‌ها همه یک نوا می‌شنید، آهنگی از جنس نقاره که هرگاه نواخته می‌گردد، حکایت کرامت شما و خاندانت را یادآور می‌گردد.

دست‌های ادب بر سینه بود تا امام رئوف از راهی دور بر دل زائرانی از جنس اشک بنشیند و اذن دخول از گنبد و گلدسته طلایی بگیرند و در ایوان طلای حرمت، چشمانشان برایت طوس شود و از غربت گلباران پیکر مطهرت، گلبرگی از معرفت برچیند.

خودتان خوب می‌دانید که شما سهم ایران از بهشت خدایی هستید، منت نهاده‌اید بر سر همه ما ای سلطان سریر خراسان و امروز چشم‌ها حکایتی خواندنی دارند با رواق و صحن و آستان شما..

ذکر «آمدم‌ ای شاه پناهم بده » که اوج می‌گیرد نام مشکل گشایت، بر غربت سینه‌های سوخته می‌نشیند، تا از سمت مشرقی‌ترین طلوع نور، عظمت عشق به تو و خاندانت را در نوایی غریب از خدا بطلبد.

در برابر قامت آسمانی‌ات، دل‌ها به پنجره فولاد گره می‌خورد و از فراز ایوان طلا، تا گلدسته‌های مسجد گوهرشاد، از وسیع صحن آزادی تا بهشت تالار آئینه پرواز می‌گیرد.

ذکر نام بهشتی‌ات در همه جای شهر پیچیده است

از راهی دور دست بر سینه روبروی قبله هشتم ایستاده و ذکر نام بهشتی‌ات را در آسمان شهر فریاد می‌زنیم:

اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَل ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.


نظر کاربران

شما هم می توانید نظرات خود را اینجا بیان کنید
نام :
ایمیل:
کد امنیتی :
متن نظر:

ورودکاربران
  • برای افزودن به علاقه مندی باید عضو سایت باشید !
  • ایمیل:*
  • کلمه عبور:*
  • کد امنیتی:*
  • فراموشی رمز عبور